نآمرئی



شاید از دلیلایی ک اینجارو حذف نکردم همین بود که امیددارم که آخرین خونه امن برای تغییر حال بد به خوب همینه

برا همینم زیاد سعی میکنم این سنگر امنی ک برای خودم ساختم همه گیرنشه 

ودائما ازش استفاده نکنم تا مجبوربشم درآینده برای اثربخشی ش دوزش‌ رو بالا ببرم(که اینکا غ ممکنه و این یعنی از دست دادن اخرین چراغ)

از زندگی جدید بی دغدغه بچه پولدارواری!!!که فقط دغدغه های فرهنگی و کمک ب خلق الله کنم همین بس که روز به روز از خود سخت کوش با پشتکار جنگجو دور شدم م تبدیل به یک اسب دوان حرفه ای حراف مناسب زندگی‌کار‌درس تو زندگی ماشینی تهران شدم



ی نمونه ای که آرزوی کلی از دخترای همسن و غ همسن من بودن جای من و زندگی در شرایط فعلی م س

واقعی تر این مدل زندگی جذابتر خوشتر راحتتر خوشالتر ه


ولی من از خود این روزام حالم بهم میخوره

از حرف زدن با ایکس درمورد موضوعی که سال هاست تموم شده تا تمام کارایی ک برای های شدن!!انجام دادم

ی جوری به اینا وابسته شدم اگه نباشن نمیتونم روزمو ادامه بدم و توی انبوه کارای مسخره زندگی دنبال جا براشون میگردم.

خیلی از آدمای عادی م با این روشا ب آرامش میرسن 

اما 

این نیست اون چیزی که سالها براش تلاش کردم

اینی ک دارم تبدیل میشم منی نیست ک تو خواب حتی بتونم تحملش کنم

مقصر بعدازخودم و خودم همه اون ثانیه های خالی بود ک سعی کردم مفرح متناسب با استایل زندگی اینجا!!!!پر کنم

که در معنای کلمه هم کارایی ک کردم و میکنم آشغاله هم خودم !


چندهزار بارعهد بستم دیگه نرم سمت اونچیزایی ک منو عوضی تر کرده چندصدهزعر بار شکستم عهدمو

ی جوری شده ک حتی سر ی قول کوچیک ک مثلا امروز اگه فلانی زنگ زد ج ندم و آن نشم نمیتونم و اوضاع از قبلش هم بدنر میشه

تا الان باید حدس زده باشی با ی حس حالت تهوع عحیب تو مغزم و گیج رفتن چشام دارم با تنفر هرچه بیشتر اینارو برهی خود سستم تایپ میکنم


نمیتونم حتی دوساعتم فکرمو جمع کنم کارامو انجام بدم از بس عقب موندم ک همه چی سخت تر به نظر میاد و من بیحوصله توان جنگیدن باهاشو ندارم

دارم فکر میکنم چی میتونه حالمو برگردونه و مرتب کنه

حتی گزینه های مذهبی معنوی م امتحان کردم خوب نشدم ینی نتونستم مصل بشم و این منو بیشتر از قبل ناراحتم کرد

فک کنم باید پول بدم ب یکی ،ی جایی ک هیچ کس نیس منو گیر بندازه حسابی کتکم بزنه تا استخوونام خورد بشه و مغز معیوب بی جنبه م داغون


خیلی بده آدم قدر عافیت ندونه



اینو فهمیدم که این گروه از ادما وقتی از سد سخت رد شدن جذابیتشون از دست میدن و شروع میکنن ب خزعبلات تکراری گفتن

اینجا همه زیادی شبیه هم شدن

جوری ک با شناخت کامل ی نفر میشه رفتار یکی دیگه رو تو اینده نزدیک حدس زد ک این هم خوبه ،هم بد

بده چون کسل کنندس زندگی‌ت رنگاشو از دست میده

خوبه چون احتمالا شکست و ضربه خوردنت کمتره



اینجا خلاقیت مرده و برا احیا کردنش اصلا تلاش نمیکنن و تنها چیزی ک براشون اهمیت داره جواب مطلق درسته و اگه اشتباهی باشه مسخره و طرد میشی 

جواب درستی که پیدا کردنش با روش های غیر معقول مثه آب خوردنه 

ولی اون اندیشه و فکر هست ک باید اهمیت داشته باشه


هرچه بیشتر فکر میکنم بیشتر به این نتیجه میرسم هرچه سرمون اومده و بیاد حقمونه


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اجاره خانه در ترکیه مدیاپلاس دانلود آهنگ جدید ~ موزیک جی - دانلود موزیک food maker خراسان غربی بورس واوراق بهادار آموزش طراحی لوگو اخبار درباره باربری یادداشت های یک دختر علاقه مند به روانشناسی